نوشته شده توسط : ost

سرپوش هنری - ناصر چشم آذر در گفتگو با دیباچه، عنوان کرد: کار جدیدی که انجام داده ام، موسیقی متن یکی از فیلم های سینمایی صادق پروین آشتیانی است وی در خصوص همسویی موسیقی متن فیلم های سینمایی که جذابیتی را برای بینندگان ایجاد می کند، افزود: آهنگساز با ظرافت و دقتی که دارد همسو با کاراکترها پیش می رود و با فیلم در یک جریان قرار می گیرد، به همین دلیل می توان با موسیقی متن، مخاطب را به دنبال داستان کشاند. ناصر چشم آذرگفت: تا به حال با خوانندگانی چون مانی رهنما و دوستان دیگر همکاری کرده ام که از همکاریمان کمال رضایت را داشته ام. وی در خصوص آثاری با حال و هوای عید گفت: تا به امروز بالغ بر ۳۰ کار با مضمون عید داشته ام که اغلب در قالب تیتراژ برنامه بوده اند. چشم آذر در پاسخ به اینکه جذابیت های سال نو را در چه می بیند، گفت: جذابیت هایی که سال نو برایم دارد این است که یک هیجان و حس نو شدن در زندگی مردم سرزمینم جریان پیدا می کند، طبیعت جان دوباره می گیرد. سر سبزی فصل بهار یاد آور خاطرات زیبایی است. این آهنگساز درباره فضای متفاوت فصل ها و تاثیر آن بر موسیقی عنوان کرد: هر فصلی زیبایی خاص خودش را دارد و می توان از آن ایده های متفاوتی گرفت . چشم آذر در پایان در خصوص تاثیر تکنولوژی بر موسیقی عنوان کرد: تکنولوژی به زندگی ها در موقعیت های مختلف کمک کرده است و چه بسا همگامی این امر با موسیقی نیز اتفاقا قابل تاملی را رقم زده است. گفتنی است آخرین کنسرت سال ۹۵ ناصر چشم آذر ۲۵ و۲۶ اسفند ماه در تالار وحدت برگزار خواهد شد. سرپوش



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 13 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

موسیقی ما - «آی.آر. رحمان»‌ حالا در ایران، آهنگسازِ شناخته شده‌ای است؛ او آهنگسازِ فیلم «محمد رسول الله» به کارگردانی «مجید مجیدی» شد و حالا دومین تجربه‌اش را با این کارگردانِ جهانی در فیلم «آن‌سوی ابرها» ترجمه کرده است. «دیلیپ کومار» که بعد از آنکه به اسلام گروید، نامش را به «آی. ار. رحمان» به معنای در امانِ خدا تغییر داد، از نوجوانی در زمینه‌ی موسیقی فعالیت کرد؛ ابتدا موسیقی همه‌پسندِ هندی ساخت؛ بعد برای تبلیغات تلویزیونی اثر نوشت و بعد از آن به آهنگسازی فیلم روی آورد و در این زمینه آن‌چنان موفق شد که حاصلش سیزده جایزه‌ی فیلم فیر، چهار جایزه ملی فیلم هند، یک جایزه بفتا، یک جایزه گلدن گلوب و دو جایزه اسکار شد و مجله‌ی تایم در سال ۲۰۰۹ او را در لیست تایم ۱۰۰ به عنوان یکی از صد فرد تأثیرگذار در جهان معرفی کرد؛ او مهمانِ جشنواره‌ی جهانی فیلم بود و روزهای پرکاری را پشتِ سر گذاشت. مسترکلاس و مصاحبه‌ی مطبوعاتی و نشست پرسش و پاسخ، با همه‌ی اینها فرصتِ کوتاهی برای گفت‌وگو با سایت «موسیقی ما» دست داد تا «رحمان» با گشاده‌رویی که خصوصیتِ هندی‌هاست با حوصله و با وجود تمام خستگی‌هایش به سوالات پاسخ دهد. ... * آقای رحمان، در این سال‌ها چهره‌های بسیاری از موسیقی هند در دنیا معرفی شده‌اند؛ از «راوی شانکار» گرفته تا «ولایت‌خان» و «پرویز شهیدخان» که همین سال گذشته در ایران نیز به اجرای برنامه پرداخت. اما به نظر می‌رسد در حوزه‌ی موسیقی فیلم شما مهم‌ترین چهره‌ی موسیقی نه‌تنها در هند که در مشرق‌زمین هستید. موسیقی را چه‌طور آغاز کردید؟ پدر من موسیقی کار می‌کرد؛ اما مشوق اصلی‌ام برای فعالیت در این هنر، مادرم بود. او از کودکی به من می‌گفت که تو می‌توانی در این هنر، آدم بزرگی شوی و البته من بیشتر آن جمله را به عنوان مهر مادری تلقی می‌کردم تا خودم چنین تصوری داشته باشم. (خنده) * موسیقی را با نوازندگی آغاز کردید؟ بله، در دبیرستان یک گروه موسیقی داشتیم که من در آن کیبورد می‌نواختم. خیلی هم خوش می‌گذشت. * و بعد سراغ آهنگسازی برای تبلیغات تلویزیونی رفتید؟ بله. * چه‌طور این اتفاق افتاد؟ آن زمان استودیوهای خانگی زیادی در هند وجود داشت که به من کمک زیادی کرد.‌ در واقع شکل‌گیری استودیوهای خانگی این آزادی را به من داد تا ایده‌هایم را محقق کنم و هر کاری که دوست دارم را انجام دهم. شاید همان دوران بود که موسیقی را بیش از پیش برایم جدی‌تر کرد. همان‌زمان در حوزه‌ی تبلیغات تلویزیونی کارم را شروع کردم. در تبلغیات شما به‌عنوان آهنگساز 30 ثانیه فرصت دارید تا ایده‌هایتان را عملی کنید و این کار را سخت می‌کند؛ اما من همان زمان هم کاری که می‌کردم را جدی می‌گرفتم. * و همین زمینه‌ای شد برای اینکه به موسیقی فیلم راه پیدا کنید. بله، اولین کارگردانی که با او کار کردم، «مانی راتنام» بود. آن فیلم فرصت فوق‌العاده‌ای بود که در اختیارم قرار گرفت. برای آن فیلم چندین ترانه نوشتم و فکر می‌کردم برای این کار هم باید به خلق لحظه‌ای دل‌نشین روی موسیقی فیلم تمرکز کنم و هم از لحاظ احساسی به آن معنا ببخشم. * برای همین هم تا آن اندازه موفق شد و جایزه‌ی ملی جشنواره‌ی هند را گرفتید؟ من وقتی موسیقی آن اثر را می‌نوشتم، در یک مکاشفة شخصی و درونی بودم. این مسأله را در یک جلسه در همین جشنواره هم بیان کردم؛ داشتم درباره‌ی تصوف، معرفت و انرژی درون و بیرون کار می‌کردم. در واقع نوعی مراوده‌ی شخصی با خودم داشتم و اینکه چه‌طور می‌شود در همه‌ی احوال به خدا توکل کرد، چه در مسائل تکنولوژیک و چه در مسائل موسیقی یا هر عرصة دیگری. بنابراین از موفقیت آن اثر شگفت‌زده نشدم و احساس کردم این هم بخشی از بازی و سفر معرفتی‌ای است که در آغاز آن قرار داشتم. * آن مکاشفه به جایی رسید؟ هنوز هم اول همان راه هستم. (خنده) * به هر حال فعالیت‌‌های شما در زمینه‌ی موسیقی فیلم ادامه پیدا کرد تا «دنی بویل» در «میلیونر زاغه‌نشین» یک سکوی پرتاب جدی برای شما به عنوان آهنگساز فیلم شد. چه‌قدر با سینمای او آشنا بودید؟ هیچ آشنا نبودم. حتی وقتی قرار شد او را برای اولین بار ببینم، اسمش را در «گوگل» سرچ کردم! (خنده) بعد از آنکه او را دیدم، متوجه شدم که بسیار موسیقی را می‌شناسد و می‌تواند به من در ساخت موسیقی فیلم کمک کند که این اتفاق هم رخ داد. اصولاً وقتی کارگردان می‌داند چه می‌خواهد و شما را به همان سمت هدایت می‌کند، کمک بزرگی به خلق اثر می‌کند. همکاری با «بویل» برای من تجربه‌ی بسیار خوشایندی بود؛ ضمن اینکه او انسان بسیار شریف و از همه مهم‌تر دوست خوبی است. * قبل از ساخت موسیقی، فیلم‌نامه را می‌خوانید یا مثلاً در جریان ساخت اثر از صحنه‌های فیلم‌برداری دیدن می‌کنید؟ اگر بتوان فیلم‌نامه را خواند که خیلی خوب است؛ اما همیشه این اتفاق نمی‌افتد و ما بعد از کامل شدن اثر، آن را می‌بینیم؛ اما من مدام در جریان ساخت فیلم با کارگردان از طریق ایمیل در ارتباط هستم و سمپل‌ها را برایش می‌فرستم. مثلاً ممکن است کارگردانی بخواهد هر کاراکتر اثرش، موسیقی مخصوص خودش را داشته باشد و یا اینکه به احساسات اثر شدت دهد یا بیننده را در سطح دیگری از قصه همراه کند. * آهنگسازی برای کارگردانانی از ملیت‌های گوناگون با سلیقه‌های متفاوت و سبک فیلم‌سازی گوناگون، چه ویژگی‌هایی دارد؟‌ مثلاً وقتی برای «دنی بویل» موسیقی می‌نویسید، چه تفاوتی با زمانی دارد که قرار است برای فیلم «مجید مجیدی» اثری خلق کنید؟ ملیت قطعاً موثر است. من وقتی قرار بود برای فیلم «پله» موسیقی بسازم، هیجان زیادی داشتم. باید برای فیلمی از امریکای لاتین موسیقی می‌ساختم و بنابراین مدت‌ها وقت گذاشتم تا با سازهای برزیل بیشتر آشنا شوم و به نتیجه‌ی مطلوبی برسم. البته آن فیلم از یک منظر دیگر هم برای من هیجان‌انگیز بود. به‌هرحال اولین تجربه‌ی من در ساخت موسیقی برای فیلم‌های ورزشی بود. اما در ساخت موسیقی فیلم، یک مسأله اهمیت بسیار زیادی دارد؛ مهم نیست شما برای چه کارگردانی کار می‌کنید، مهم این است که او و خواسته‌هایش را بشناسید. شما بخشی از یک جریان در ساخت فیلم هستید. ممکن است کارگردان، کاری مدرن از شما بخواهد یا کاری کاملاً سنتی. خیلی‌ها دل‌شان می‌خواهد موسیقی به احساس فیلم کمک کند و خیلی‌ها فقط می‌خواهند در یک آرامشی در جریان فیلم حضور داشته باشد. البته مسائل دیگری هم در این میان دخیل است؛ مثلاً ژانری که فیلم در آن ساخته شده است. شما در موسیقی فیلم‌های کمدی می‌توانید از موسیقی آشکارتری استفاده کنید. * و در این میان، بودجه تا چه اندازه سهیم است؟ خب خیلی‌وقت‌ها شما پول کافی دارید و می‌توانید تمام ایده‌هایتان را محقق کنید؛ اما گاهی این امکان وجود ندارد و به نظر من، این نکته‌ی اصلی است. شما نمی‌توانید به این بهانه که پول کافی وجود ندارد، موسیقی خودتان یا موسیقی خوبی نسازید. چاره‌ای وجود ندارد جز اینکه خلاقیت‌هایتان را شکوفا کنید. من موسیقی یک اثر را با یک ویولن نوشتم. البته این حرف من به این معنا نیست که کار کردن بدون بودجه اتفاق خوشایندی است. نه! همیشه باید بودجه‌ی کافی وجود داشته باشد؛ اما خب گاهی این مسأله غیرممکن است. * ایده‌ی آقای «مجیدی» برای موسیقی فیلم «محمد رسول‌الله»‌ و «آن سوی ابرها» چه بود؟ او می‌گفت موسیقی باید به حس لحظه‌هایی که در اثر وجود دارد، کمک و مخاطب را با خودش همراه کند. در «آن سوی ابرها» هم مسأله همین بود؛ اما در عین حال، تأکید داشت که موسیقی کاراکتر خودش را داشته باشد. * منظورتان را متوجه نمی‌شوم. یعنی نه فقط روی تصاویر بنشیند که شخصیت مستقلی داشته باشد. * پیش از اینکه مجیدی به شما سفارش ساخت موسیقی فیلم را بدهند، اصلاً او را می‌شناختید؟ فیلم «به رنگ خدا» را دیده بودم که شخصیت اصلی‌اش یک نوجوان نابینا بود. * فیلم را دوست داشتید؟ خیلی زیاد. فیلم بسیار لطیفی بود. ما هندی‌ها ایشان را خیلی خوب می‌شناسیم. در واقع فیلم‌های ایشان الگوی بسیاری از فیلم‌سازان مستقل هندی بوده است. من اما فیلم‌های ایرانی بسیاری دیده‌ام و از میان کارگردانان ایرانی جز آقای مجیدی -که با او کار کرده‌ام- سینمای «مخملباف» و «کیارستمی» را بسیار دوست دارم. * همکاری با آقای «مجیدی» چه‌طور شکل گرفت؟ یک ایمیل برای من آمد که آقای مجیدی تمایل دارد موسیقی اثری درباره‌ی حضرت محمد (ص) را شما بسازید. * بعد؟ هیجان‌زده شدم؛ چون همان‌طور که گفتم، آقای «مجیدی» را می‌شناختم و می‌دانستم که ایشان کارگردانی بزرگ است که چندین نسل از فیلم‌سازان هندی را تحت تأثیر خود قرار داده؛ اما از آن مهم‌تر، ساخت موسیقی برای فیلمی درباره‌ی پیامبر اسلام بود. می‌دانید من به حضرت محمد (ص) عشق می‌ورزم. * در جریان ساخت فیلم حضور داشتید؟ یک‌بار رفتم و حساسیت‌های ایشان برای من بسیار تحسین‌آمیز بود. خب خیلی از بزرگان سینمای جهان در آن پروژه حضور داشتند. هنوز هم فکر می‌کنم بزرگ‌ترین شجاعت‌ زندگی‌ام ساخت موسیقی برای این اثر بود. * و همکاری چه‌طور بود؟‌ خب مثل هر تجربه‌ی دیگری، ابتدا ایشان را محک زدم تا بدانم چه موسیقی‌ای را دوست دارد. برایش نمونه‌های موسیقی از آهنگسازان بزرگ می‌فرستادم، چون قرار بود کار ارکسترال باشد. مدتی طول کشید تا سلیقه‌اش را بشناسم و بعد از آن، دیگر کار آسان پیش رفت. می‌دانید من عمده‌ی کارم را با یک «کیبورد» و «کامپیوتر» انجام می‌دهم. نمونه‌ها را برای ایشان فرستادم و بعد از اینکه موافقت خودشان را اعلام کردند، آن را ضبط کردیم. * و در «آن سوی ابرها» چه اتفاقی افتاد؟ این همکاری قطعاً برای من راحت‌تر بود؛ چون با فضای ذهنی مجیدی به عنوان کارگردان آشنا شده بودم و سر صحنه‌های فیلم‌برداری هم بودم. اما باز هم کار خیلی آسان نبود، چون ایشان کارگردان سخت‌گیری است. (خنده) * و از نتیجه راضی هستید؟ بله، فکر می‌کنم کار خوبی شد. * معمولاً در ایران، آهنگسازان آخرین افرادی هستند که به پروژه می‌پیوندند و همین هم مشکلات زیادی برای کار به وجود می‌آورد. مشکلی که قطعاً برای شما وجود ندارد. اتفاقاً ما هم بسیار با این مسأله درگیریم! شده که من برای کاری تنها ده روز فرصت داشته‌ام که خب معمولاً از کسان دیگری هم برای ساخت موسیقی اثر کمک می‌گیریم! * بعد از ساخت موسیقی، با این مواجه شده‌اید که کارگردانی موسیقی شما را دوست نداشته باشد؟ بله، طبیعی است و من سعی می‌کنم تغییراتی که او می‌خواهد را اعمال کنم. * و بالاخره اینکه آن همه موفقیت برای «میلیونر زاغه‌نشین» را تصور می‌‌کردید؟ سیستم جشنواره‌ها و جایزه‌ها بسیار پیچیده است و به خیلی چیزها بستگی دارد؛ حتی به اینکه فیلم در چه زمانی پخش می‌شود. نمی‌دانم اگر امریکا در آن سال دچار بحران اقتصادی به آن شکل نبود، باز هم آن اثر تا این اندازه مورد توجه قرار می‌گرفت یا نه. منبع: سایت موسیقی ما نویسنده: سما بابایی، علی پاکزاد



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 222
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

ویل اسمیت با بازی و ساخت موسیقی فیلم برای «علاء‌الدین» به زودی بزرگ‌ترین قرارداد هالیوودی را می‌بندد. به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، گفته می‌شود ویل اسمیت قرار است برای اقتباس گای ریچی از داستان کلاسیک کمپانی دیزنی یعنی «علاء‌الدین» که خودش در آن نقش غول چراغ جادو را بازی می‌کند، موسیقی جدیدی ضبط کند. در عین حال گفته شده این بازیگر و موزیسین ۴۹ ساله قراردادهایی جداگانه برای نقش‌آفرینی در فیلم و ساخت موسیقی می‌بندد که قراردادی رکوردشکن خواهد شد. آلن منکن برنده جایزه اسکار، موسیقی فیلم اصلی سال ۱۹۹۲ را ساخته بود که در آن رابین ویلیامز حضوری ماندگار در نقش غول چراغ جادو داشت و آن را معروف کرد. این اخبار توسط جاش ال. دیکی، خبرنگار حوزه سرگرمی آمریکایی و در توییتر وی مطرح شده است. دیکی تا به حال برای نشریه‌های موثقی از جمله ورایتی و د رپ کار کرده و سابقه انتشار اخبار درجه یک اینچنینی را دارد. وی مجموعه‌ای از چند توییت منتشر کرد و در نخستین توییت خود این سوال را مطرح کرد که چه کسی بیشترین پول مستقیم را برای یک فیلم سینمایی دریافت کرده و راهنمایی کرد که نمی‌توان چنین چیزی را جستجو کرد چون هنوز فیلم اکران نشده است. دیکی در ادامه گفت این فرد نقش اصلی نیست اما نقش دوم فیلم را بر عهده دارد. او همچنین موسیقی فیلم را می‌نویسد و برای هر بخش موسیقی پولی جداگانه دریافت می‌کند که باعث شده مقدار دریافتی‌اش تاریخ‌ساز شود. او در توییتی دیگر نوشت: این «بزرگترین دریافتی مستقیم و قبل از اکران فیلم در تاریخ» است که به این خاطر پیش از اکران پرداخت شده که فرد مورد نظر حاضر به دریافت یکی از «معامله‌های بسته‌ای» معمول هالیوودی نشده است. دیکی در توییت آخرش نوشت: پاسخ ویل اسمیت در فیلم «علاء‌الدین» است. البته اسمیت با مذاکره برای بستن قراردادهای غول‌آسا آشنایی دارد و تا به حال به صورت مستقیم و پیش از ساخت فیلم بالای ۲۰ میلیون دلار برای «جوخه خودکشی»، «مردان سیاه‌پوش ۲» و «بعد از زمین» دریافت کرده است. همچنین گفته می‌شود درآمد وی به خاطر قرارداد اولیه و سودهای فروش «مردان سیاه‌پوش ۳» بالای ۱۰۰ میلیون دلار بود. آخرین باری که ویل اسمیت در ساختن موسیقی متن یک فیلم دست داشت به سال ۲۰۰۲ و «سیاه‌پوشان می‌آیند» برای فیلم «مردان سیاه‌پوش ۲» بازمی‌گردد. بیتوته



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

موسیقی ما - هانس زیمر جایزه‌ی دستاوردهای موسیقی فیلم «مکس اشتاینر» را در جشن سالیانه‌ی «هالیوود در وین» در ۱۹ اکتبر سال جاری دریافت خواهد کرد. این مراسم که در بیش از ۳۵ کشور پخش خواهد شد شامل اجراهایی از آهنگ‌های خاطره‌انگیز این برنده‌ی جایزه‌آکادمی با تنظیم‌های ارکسترال جدید خواهد بود. امسال دهمین سال مراسم جایزه‌ی مکس اشتاینر است که هر ساله در شهر وین و به‌پاس دستاوردهای شگرف در موسیقی فیلم برگزار می‌شود. از دیگر شرکت‌کنندگان این مراسم می‌توان به لالو شیفرین،‌ جان بری،‌رندی نیومن، الکساندر دسپلات،‌جیمز نیوتن هاورارد و دنی الفمن اشاره کرد. زیمر تا به‌حال آهنگسازی بیش از ۱۵۰ پروژه را- ‌از جمله شب تاریک،‌ شیرشاه، گلادیاتور،‌ خط قرمز باریک،‌ مرد بارانی، تلقین و تلما و لوییز- بر عهده داشته است. تابستان سال گذشته، زیمر تور کنسرت‌های خود را در سراسر اروپا و امریکا به روی‌صحنه برد که با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. این مراسم بخش اصلی برنامه‌ی «هالیوود در وین» است که ساندرا تومک آن را در سال ۲۰۰۷ بنیان نهاد. به گفته‌ی تومک: «هانس زیمر مدت‌هاست که ارتباط نزدیکی با وین دارد» زیرا پروژه‌های اخیر او – «تاج پادشاهی»، «سیاره‌ی آبی ۲» و «دوزخ» همه در استیج سینکرونِ وین ضبط شده‌اند. تومک می‌افزاید: «برای شهری که تا این اندازه در تاریخ موسیقی غنی است،‌ بسیار شایسته است که این جایزه را که به یاد مکس اشتاینر بزرگ نام‌گذاری شده است به این آهنگساز فوق‌العاده با استعدادهای چندگانه اهداکند» زیمر تا به‌حال یازده بار نامزد جایزه‌ی اسکار شده است. در سال ۱۹۹۴، او جایزه‌ی آکادمی را در بخش بهترین موسیقی متن فیلم برای شاه‌شیر از آن خود کرد. او همچنین تا به حال سه بار برنده‌ی جایزه‌ی گرمی و دو بار برنده‌ی جایزه‌ی گولدن گلوب بوده است. موسیقی ما



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 257
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 7 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

اگر "شکل آب" را دیده باشید، بعید است از اینکه موسیقی‌اش توانست اسکار بهترین موسیقی را بگیرد تعجب کرده باشید اما اگر جزو آن دسته‌ای بوده باشید که فقط "دانکرک" را دیده‌اند و ارادت ویژه به "هانس زیمر" بزرگ دارند باشید احتمالا انتظار تماشای ایشان را با مجسمۀ طلایی‌اش در دست می‌کشیدید، شاید هم تصور می‌کردید که جان ویلیامز برای ششمین بار و بعد از هزاربار نامزدی برای "جنگ ستارگان" این جایزه را به خانه ببرد اما دیشب، شبِ فرانسوی‌ها بود و الکساندر دسپلا که سه سال پیش هم برای "هتل بزرگ بوداپست" این جایزه را از آن خود کرده بود توانست بار دیگر این مجسمۀ طلایی را در دستانش لمس کند. نامزدهای دریافت بهترین موسیقی فیلم اینها بودند: "شکل آب" به آهنگسازی الکساندر دسپلا، "دانکرک" به آهنگسازی هانس زیمر، "جنگ ستارگان" به آهنگسازی جان ویلیامز، "رشته خیال" به آهنگسازی جانی گرینوود و "سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری" به آهنگسازی کارتر بورول که در نهایت دسپلا اسکار را برای دومین بار بعد از نه بار نامزدی به خانه برد. این نوشته نگاهی دارد به سه موسیقی پررنگ‌تر از آهنگسازانی پرآوازه‌تر در میان نامزدهای اسکار 2018. شکل آب گول قیافۀ عجیب و غریب موجود دوزیستِ "شکل آب" را نخورید؛ "شکل آب" داستانی دارد رمانتیک که موسیقی از همان جنس را هم طلب می‌کرده است و دارد. الکساندر دسپلا آهنگساز فرانسوی آنچه را که از یک آهنگساز فرانسوی انتظار می‌رود برای "شکل آب" ساخته است، یک موسیقیِ گرم، پراحساس، پر از والس، که در کنارشان قطعات فرانسوی باکلام هم و حتما یک "مونامور" ویژه را می‌توان شنید. ارکستر سمفونیک لندن به رهبری "دومینیک لامینیر" اجرای آن را به عهده داشته که اوج هنرش را باید در اجرای قطعۀ "تم الیسا" که اصلی‌ترین موتیف "شکل آب" است جستجو کرد. همچنین از آنجا که بخش‌هایی از داستان فیلم به فضای تعقیب و گریز اختصاص دارد، موسیقی از این دست را هم می‌توان در آن شنید. با این وجود آنچنان که در ابتدا گفتم، صدای موسیقی "شکل آب" صدایی است هم‌وطن آهنگسازش؛ کاملا فرانسوی؛ همان موسیقی که می‌توان کنار سن راه رفت و شنیدنش؛ موسیقی‌ای که پیچیدگی‌های زیادی ندارد، هارمونیکا، فلوت، آکاردئون در آن جریان اصلی را به دست دارد و از همان جنسی است که سالها قبل "یان تیرسن"ِ عزیز برای "ماجراهای شگفت‌انگیز آملی پولن" موسیقی نوشت و هنوز که هنوز است می‌توان این موسیقی را در مدیوم‌های مختلف شنید و از آن لذت برد. اسکاری‌ها همیشه ثابت کرده‌اند که علاقه دارند آهنگسازی جایزه عمواسکار را به خانه ببرد که بتوان به موسیقی‌هایش فارغ از تصویر هم دل سپرد. اسکاری‌ها طی قریب به اتفاق دوره‌های گذشته نشان داده‌اند که موسیقی ورای تصویر همیشه برای آنها اهمیت دارد و دلشان نمی‌خواهد مخاطبی که به اعتبار جایزه اسکار بها می‌دهد، زمانی که به تنهایی به ساندترک آن گوش می‌سپارد دست خالی برود. الیسا شخصیت اصلی فیلم دختری است که به دلیل حادثه ای که در کودکی برایش اتفاق افتاده توانایی تکلمش را از دست داده اما او هم نقطه اشتراکش با دوست عجیب و غریبش توانایی برقراری ارتباط بدون استفاده از کلمات است. آهنگساز هم در کمال ذکاوت از المان "سوت" برای این صمیمیت به وجود آمده و در عین حال غربت و بی‌کلامی الیسا و دوستش بهره برده است. از جمله به یادماندنی‌ترین لحظات استفاده از موسیقی صحنه‌ تاثیرگذاری است که الیسا برای دوست عجیب و غریبش صفحه‌ موسیقی پخش می‌کند و او در آب در حال رقصیدن است. صحنه‌ای که تصویرش را می‌توان روی پوستر رسمی فیلم هم مشاهده کرد و والس را در آن شنید. "شکل آب" موسیقی است با 26 ترک! که حدود یک ساعت و ربع است. در واقع می‌توان گفت که کمتر صحنه‌ای بدون موسیقی است. جنگ ستارگان؛ آخرین جدای ویلیامز قطعا یکی از پرقدرت‌ترین نمادهای موسیقی هالیوود است. او نزدیک به 40 نامزدی بهترین موسیقی فیلم برای اسکار را دارد و این یعنی اینکه تقریبا هر سال حداقل یکی از موسیقی فیلم‌هایی که نوشته نامزد دریافت اسکار بهترین موسیقی فیلم شده‌اند. او که ساخت موسیقی تمامی قسمت‌های قبلی جنگ ستارگان را هم به عهده داشته که تم اصلی آن از مهم‌ترین تم‌های موسیقی فیلم دنیا محسوب می‌شود، امسال نتوانست آنچنان که باید و شاید موسیقیِ درخوری برای آخرین ساخته جورج لوکاس بنویسد. موسیقی " جنگ ستارگان؛ آخرین جدای" موسیقی است همچون تمامی آثار ویلیامز ارکسترال اما بر خلاف آثار درخشان او حتی برای قسمت‌های دیگر همین فیلم، موسیقی‌ای بسیار پر سر و صدا که در آن از ملودی قوی و بیادماندنی هم خبری نیست. این اتفاق را البته که باید در میان آثار ویلیامز استثناء فرض کرد چرا که او پیوسته ارج و قرب ویژه‌ای را به موسیقی می‌دهد اما خب! ظاهرا همان اسکار 1977 برای اولین قسمت این سه گانه برای دریافت جایزه بهترین موسیقی از نظر آکادمی کافی بوده است. دانکرک هانس زیمر همچون همیشه موسیقی نوشته که نمی‌توان آن را نشنیده گرفت. او به راحتی یارای مقابله به تصویر را دارد و می‌تواند یک تنه حواس تماشاگرش را پرتِ موسیقی‌اش بکند، موسیقی در "دانکرک" همچون ماری زیر پوست تصاویر می‌خزد و جلو می‌آید. اما موسیقی دانکرک یک تفاوت اساسی با موسیقی‌های قبلی‌اش دارد. زیمر با وجود اینکه موسیقی‌ای نوشته ارکسترال اما در ترکیب با صداسازی و ساندافکت های مختلف و صداهای جنگ که لحظه‌ای فیلم و شخصیت‌هایش را رها نمی‌کنند، چندان نمی‌شود صدای موسیقی را به معنای راستین آن شنید. در اغلب لحظات موسیقی در کنار موسیقی متفاوتی که زیمر نوشته افکت‌های صوتی وجود دارد. باند صوتی دانکرک البته که از غنی‌ترین‌ها در میان آثار سینمایی 2017 است و در عین حال شفافیتی مثال زدنی دارد. زیمر در دانکرک، علاوه بر ارکستر به مثابه ابزار همیشگی آهنگسازی، از انبوهی "چیزها" و وسایل دیگر برای ساخت موسیقی استفاده کرده است. در موسیقی زیمر می‌شود بارها صدای ضربان قلب، صدای عقربه‌های ساعت، صدای نزدیک شدن بال هواپیماها، صدای خشاب کردن اسلحه، صدای پیچیدن باد در بادبان قایق‌ها و کشتی‌ها را شنید. به اینها اضافه کنید حضور پررنگ صداهای الکترونیک و سازهای الکتریک را که بخش اصلی ملودی را می‌نوازند. با این حال می‌توان به اسکاری‌ها که همیشه علاقه وافری به "تم" داشتن برای ساندترکِ برگزیدۀ سال دارند، حق داد که چرا موسیقی "دانکرک" را به عنوان موسیقی برگزیده انتخاب نکرده‌اند؛ این هانس زیمر آن هانس زیمرِ "شیرشاه" و "گلادیاتور" نبود، شاید بیشترین شباهت را بتوان با کار قبلی‌اش برای کریستوفر نولان یعنی "شوالیه سیاه برمی‌خیزد" پیدا کرد تا مثلا حتی "اینسپشن" (تلقین). منبع: سایت موسیقی ما



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 547
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

سینا مصطفوی: «گی‌یرمو دل تورو» نامی است که این روزها در بین اهالی سینما سر زبان‌ها افتاده؛ کارگردان مکزیکی که اکثرا او را با فیلم‌های فانتزی و علمی تخیلی می‌شناسیم. خالق آثاری همچون «حاشیه اقیانوس آرام» (۲۰۱۳)، «هزارتوی پن» (۲۰۰۶) و «قله‌ای به رنگ خون» (۲۰۱۵). حال فیلم جدید این کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس مکزیکی که در ژانر علمی‌تخیلی و تم رمانس است توانسته چهار جایزه اسکار را نصیب خود کند. اما چرا باید این فیلم را دید؟ داستان فیلم بسیار ساده و سرراست است، حداقل در ظاهر. «الایزا اسپوزیتو» (با بازی سالی هاوکینز) زنی ساده و گنگ است که توانایی شنیدن دارد اما نمی تواند صحبت کند و در یک مرکز تحقیقاتی – نظامی به عنوان نظافت‌چی مشغول کار است. او زندگی یکنواختی دارد و چون ارتباط برقرار کردن با دیگران برایش سخت نمی‌نماید بسیار احساس تنهایی می کند. در یکی از روزهایی که او در مرکز مشغول به کار است، موجودی عجیب و دوزیست را به مرکز می آورند تا روی آن آزمایش هایی انجام دهند. الایزا با این موجود ارتباط احساسی برقرار می کند و عاشق او می شود. همان طور که مشاهده می کنید، داستان به هیچ وجه پیچیده نیست. اما چرا این فیلم توانست تا این حد موفق شود؟ یکی از عواملی که مخاطب را به دیدن فیلمی ترغیب می کند و او را تا پایان داستان با خود نگه می دارد توانایی برقراری ارتباط و همزادپنداری بین شخصیت اصلی داستان و مخاطب است. دو پارامتر می توانند این اتفاق را رقم بزنند. معرفی درست شخصیت توسط کارگردان و ایفای نقش بازیگر. به جرأت می توان گفت که این دو پارامتر در این فیلم به قوی ترین شکل ممکن اتفاق افتاده اند و شاهد شاهکاری در این بخش هستیم. بگذارید از معرفی شخصیت شروع کنیم. سکانس های ابتدایی فیلم به شدت هدفمند و هوشمندانه طراحی شده اند. کارگردان برای هر ثانیه و هر نما تفکر کرده تا این معرفی به بهترین شکل ممکن انجام شود. مخاطب معمولی بدون شک لذت خواهد برد. اما برای مخاطب خاص که فیلم را با جزئی نگری و دقت تماشا می کند نیز محتوای مخصوصی در نظر گرفته شده است. در واقع کارگردان با نمایش دادن علائم و نشانه هایی به مخاطب خاص خود Hint هایی درباره ی محتوا و لایه دوم داستان می دهد. سالی هاوکینز صبح از خواب بیدار می شود. به روشی خاص تخم مرغ ها را برای صبحانه آب پز می کند. به حمام می رود و کفش هایش را تمیز می کند. تمام سکانس ها با هدفی خاص در فیلم قرار داده شده اند. این معرفی به اندازه ای کامل و دقیق است که شما تا پایان فیلم به راحتی با الایزا همراه می شوید و با او همزاد پنداری می کنید. این فقط یکی از هنرنمایی های کارگردان است. در مورد معرفی شخصیت صحبت کردیم اما باید بدانیم که بدون ایفای نقش فوق العاده سالی هاوکینز در نقش الایزا موفقیت این فیلم ممکن نبود. یک بازیگر با استفاده از راه های متفاوت می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. بدون شک بیان دیالوگ راحت ترین شکل ممکن است. اما برای نقشی که شخصیت توانایی سخن گفتن ندارد این برقراری ارتباط بسیار مشکل خواهد بود. الیسا زن جوانی است که به علت آسیبی که در دوران کودکی از ناحیه گردن دیده، توانایی حرف زدن خود را از دست داده است. هاوکینز در این نقش با تغییر حالات چهره در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی احساسات خود را به مخاطب منتقل کند. حتی نگاه بی کلام وی نیز بار معنایی دارد. او صحبت هایش را با زبان اشاره بیان می کند و دو دوست وی حرف هایش را برای بیننده ترجمه می کنند. در واقع دوست هایش، صدای او می شوند. قدرت بازی سالی هاوکینز او را نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول زن کرد و به اعتقاد عده ای شایسته دریافت این جایزه نیز بود. فضا سازی فیلم نیز بسیار قابل تأمل و در خدمت مفهوم کلی داستان است. عنصر آب در جای جای فیلم حضور دارد. در آب پز کردن تخم مرغ، وان حمام، حوضچه آب در مرکز تحقیقاتی، باران سنگین و البته سکانس فوق العاده پایانی که آن را اسپویل نمی کنیم حضور پررنگ عنصر آب دیده می شود و در نام فیلم نیز استفاده شده است. رنگ سبز نیز در طراحی صحنه بسیار استفاده شده و به نوعی می توان گفت در فیلم جریان دارد. لوازم خانه الایزا، ژله سبز رنگ نقاشی همسایه و موجود دوزیست داستان این رنگ را نمایش می دهند که به نوعی به جریان داشتن حیات و زندگی اشاره دارد. طراحی صحنه و محیط ها فضایی بین رئال و فانتزی ایجاد کرده و توانست فیلم «به شکل آب» توانست به شایستگی جایزه اسکار را در این زمینه بدست آورد. فیلم شکل آب موفق شد چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه را به دست آورد. موسیقی فیلم توسط آهنگساز مشهور فرانسوی الکساندر دسپلا ساخته شده که در دهه اخیر با ساختن موسیقی متن فیلم های معروف و موفق توانسته نام خود را در میان آهنگسازان بزرگ مطرح کند. موسیقی به فضاسازی کمک زیادی کرده و در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی مخاطب را همراه داستان کند. همچنین استفاده از موسیقی های قدیمی و متعلق به دهه شصت میلادی آمریکا جوی خاص و در خدمت داستان را ایجاد کرده و در روند داستان نیز نقش به سزایی را ایفا می کنند. دسپلا توانست برای موسیقی این فیلم برنده جایزه اسکار شود. او پیش از این جایزه اسکار را برای موسیقی فیلم «هتل بزرگ بوداپست» برده و ۷ بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه شده بود. شکل آب جدا از تحسین منتقدان، نامزد و برنده جوایزهای متعدد از جشنواره‌ها و مراسم‌های سینمایی شد. فیلم «به شکل آب» از آن دسته فیلم هایی است که وقتی تمام می شوند شما را به تفکر وادار می کنند. در پایان فیلم مخاطب متفکر و جزئی نگر به مفاهیمی نظیر عشق و زندگی می اندیشد. اما نکته ای که برای مخاطب ایرانی بسیار جذاب است جمله ای است که در پایان تیتراژ نوشته شده: «اقتباس شده از آثار حکیم سنایی». همگی ما سنایی را می شناسیم. شاعر عارف سده ششم هجری که در دوران حکومت غزنوی می زیسته و اشعار عرفانی وی بسیار معروف هستند. این جاست که مخاطب پی می برد کارگردان فیلم یعنی گیرمو دل تورو تا چه اندازه برای ساخت این فیلم مطالعه کرده است. در واقع آثار عرفانی سنایی منبع دل تورو برای نوشتن لایه دوم و اصلی داستان فیلم بوده است. موجود دوزیست همان طور که چند بار در فیلم اشاره می شود در آمازون پیدا شده و آن جا به عنوان خدای رودخانه ستایش می شده است. الایزا نیز در کودکی در کنار رودخانه پیدا شده. با آثار زخمی بر روی گردنش. همه جراحت را عامل گنگ بودن او می دانند. اما چرا این را در نظر نگیریم که او اصلا از ابتدای تولد قرار نبوده و نمی توانسته مانند یک انسان صحبت کند. چون او نیز به نوعی فرزند آب است و به آب علاقه زیادی دارد. رابطه بین الایزا و مرد دوزیست چیزی فراتر از یک رابطه عاطفی است و در واقع به عشق بین خدا و انسان اشاره دارد. در پایان فیلم راوی دیالوگی را بیان می کند که ترجمه ای است از اشعار حکیم سنایی. اشعاری که به همین رابطه میان خدا و انسان مربوط است. Unable to perceive the shape of you نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی فیلم «به شکل آب» فیلمی با مفاهیم عرفانی است و از نظر نوع نگاه در کنار شاهکاری مانند «زندگی شگفت انگیز» فرانک کاپرا قرار می گیرد. دیدن این فیلم را به هیچ وجه از دست ندهید. روزیاتو



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

کارگردان فیلم‌ Jurassic World «دنیای ژوراسیک»، یعنی کالین ترورو (Colin Trevorrow) برای کارگردانی قسمت سوم این فیلم بازگشته است و قول داده است که این فیلم بیش از دو قسمت قبلی‌اش شبیه به سری فیلم‌های اصلی استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) خواهد بود. با وجود اینکه درحال نزدیک شدن به زمان انتشار فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» هستیم، اطلاعات جدیدی راجع به سومین قسمت از این فرانچایز، توسط سازندگان آن منتشر شده است. در ادامه با سینما گیمفا همراه باشید. کالین ترورو برای اولین بار با ساخت فیلم Safety Not Guaranteed در سال ۲۰۱۲، که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نظرات مثبتی دریافت کرد، توانست در دنیای سینمای هالیوود شناخته شود و اندکی شهرت کسب کند. او پس از سه سال، کار بر روی فیلم Jurassic World را آغاز کرد و نویسندگی و کارگردانی پروژه را برعهده گرفت؛ این فیلم نگاهی به داستان سری فیلم‌های Jurassic Park «پارک ژوراسیک» داشت و به‌گونه‌ای داستان آن‌را ادامه داد و ایده‌ی تاسیس پارک مرکزی ژوراسیک را تحقق بخشید و ما را به جهانی پر از دایناسورهای مختلف و هیجان جدال بین آن‌ها هدایت کرد؛ همچنین ترورو به این فیلم کمی زمینه‌ی طنز درباره موضوعات مداخلات علمی آینده و مصرف‌گرایی اضافه کرده است. این فیلم موفقیت‌های بزرگی کسب کرد و توانست ۱٫۶۷۲ میلیون دلار در سطح جهانی فروش داشته باشد که در برابر بودجه‌ی ۱۵۰ میلیون دلاری این فیلم، رقمی موفق و حائز توجه است؛ این موفقیت‌ها و توجهات باعث شد تا عوامل این فیلم اعلام کنند که فیلم Jurassic World، قسمت اول سه‌گانه‌ی دنیای ژوراسیک خواهد بود. البته خوب است یادآوری کنم که فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom توسط ترورو کارگردانی نشده است و کارگردانی این فیلم را خوان آنتونیو بایونا (Juan Antonio Bayona) برعهده داشت، بایونا درباره‌ی این اثر قول داد که این فیلم ترکیبی از ژانرهای مختلف باشد. ترورو به همراه درک کونولی (Derek Connolly)، در بخش نوشتن فیلم‌نامه‌ی این فیلم حضور داشتند (مانند قسمت اول). اکنون می‌دانیم که ترورو برای کارگردانی فیلم Jurassic World 3 بازگشته است (هنوز عنوانی برای این فیلم انتخاب نشده) و اخیرا در مصاحبه‌ای که با پایگاه خبری EW داشت، از فرصت استفاده کرد و درباره‌ی قسمت سوم این فیلم توضیحاتی را ارائه کرد؛ او همچنین در سخنان خودش به مقایسه‌ی Jurassic World 3 با دیگر فیلم‌های این فرانچایز پرداخت: اگر بخواهم ژانر هرکدام از فیلم‌های این فرانچایز را توصیف کنم، می‌گویم که فیلم Jurassic World یک اثر اکشن و ماجراجویی بود، فیلم Fallen Kingdom به‌گونه‌ای یک فیلم ترسناک محسوب می‌شود، و فیلم Jurassic World 3 قرار است تا یک فیلم علمی و هیجانی باشد، همان‌گونه که فیلم‌های Jurassic Park بودند. درحالی‌که خیلی از مخاطبان ممکن است عقیده داشته باشند که فیلم Jurassic World کاملا از نظر فضایی و محتوایی مانند فیلم‌های Jurassic Park بود، ولی جالب است که ترورو در طی این مصاحبه تاکید کرده است که قسمت سوم این فرانچایز در درجه‌ی اول قرار است تا فیلمی “علمی و هیجانی” باشد. حدس می‌زنیم داستان این‌گونه پیش برود که استفاده از سلاح‌های ژنتیکی باعث رخ دادن اتفاقاتی شود که در فیلم Fallen Kingdom قرار است بدان پرداخته شود و ادامه‌ی این داستان و توجه به فضای پیش‌آمده، داستان را از موضوع پارک سرگرمی فیلم اول دور خواهد کرد و در فضایی علمی قرار خواهد داد. به‌علاوه این کارگردان مطلبی را ذکر کرد که به‌گونه‌ای داستان قسمت دوم را لو می‌دهد و اعلام کرد که شخصیت‌های اون (Owen) با بازی کریس پرت (Chris Pratt) و کلیر (Claire) با بازی برایس دالاس هاوارد (Bryce Dallas Howard)، در قسمت سوم این فیلم همچنان حضور خواهند داشت. اگرچه که ترورو اخیرا در سری فیلم‌های Star Wars «جنگ ستارگان» به عنوان کارگردان قسمت نهم این سری فیلم‌ها حضور داشت، ولی بازگشت او به جایگاه کارگردانی فیلم Jurassic World قطعا برای او اتفاقات و احساسات خوبی را به ارمغان خواهد آورد و او در این باره گفته است که “من رشد کرده‌ام تا هدیه‌ای که با ساخت این فرانچایز به مخاطبین داده‌ام را دوست داشته باشم و آن‌را گرامی بدارم.” قسمت آخر سه‌گانه‌ی Jurassic World قرار است تا در ماه ژوئن سال ۲۰۲۱ منتشر شود؛ اکنون مشخص است که برای دریافت اطلاعات و حدس و گمان‌های بیشتر راجع به این فیلم، باید منتظر بمانیم تا حداقل نمایش فیلم Fallen Kingdom در سینماها آغاز شود. ولی به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد که ترورو برای دایناسورهایش مسیر خاصی را مشخص کرده است و می‌داند که قرار است آن‌ها را به کجا ببرد. به محض اینکه اخبار جدیدی راجع به فیلم Jurassic World دریافت کردیم، آن‌را در اختیار شما قرار خواهیم داد؛ پس همچنان با سینما گیمفا همراه باشید. منبع: Screenrant گیمفا



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 31 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

ساخت موسیقی های معروف با درایوهای دیسک سخت و فلاپی درایوها، به یکی از ترندهای جدید صنعت تکنولوژی تبدیل شده و تا به امروز شاهد بازسازی موسیقی های معروفی چون موزیک متن فیلم Star Wars یا موزیک اصلی سری بازی ماریو با این درایوها بوده ایم. اما به تازگی «پاول زادروزنیک» (Pawel Zadrozniak)، که شهرت خاصی در تولید موزیک های معروف با درایوهای دیسک سخت و فلاپی درایوها دارد، به سراغ موسیقی متن سریال شهیر «بازی تاج و تخت» (یا Game of Thrones) رفته و به بازسازی موزیک تیتراژ آن، که تولیدش برعهده رامین جوادی، آهنگساز بااستعداد ایرانی-آلمانی بوده است پرداخته. زادروزنیک می گوید که تمام دیوایس های بهره مند از موتور الکتریکی، قادر به تولید نوعی صدا هستند که براساس سرعت درایو قابل تغییر است. هرچه فرکانس بیشتر باشد، بسامد صدا هم افزایش می یابد. نتیجه کار او نیز به شکلی غافلگیرکننده عالی از آب درآمده و بعید است که با شنیدن موسیقی وی، یکبار دیگر دنیای وستروس و شخصیت های مختلف آن در ذهنتان تداعی نشود دیجیاتو



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

شرکت سونی پیکچرز آهنگساز فیلم مورد انتظار ونوم (Venom) با بازی تام هاردی را رسما انتخاب و معرفی کرد. در جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون، شرکت سونی پیکچرز آهنگساز فیلم Venom با بازی تام هاردی در نقش ادی براک ملقب به ونوم را رسما انتخاب و معرفی کرده است. طبق خبری که وب‌سایت ددلاین منتشر کرد، لودویگ گورانسون، آهنگساز تحسین شده فیلم Black Panther (بلک پنتر)، وظیفه نوشتن و ساخت موسیقی متن فیلم مستقل شخصیت ونوم را بر عهده گرفته و کار نوشتن ترک‌های فیلم را آغاز کرده است. این فیلم، دومین همکاری گورانسون با روبن فلیشچر، کارگردان فیلم Venom است. این دو پیش از این در فیلم 30Minutes or Less (سی دقیقه یا کمتر) همکاری کرده بودند و گورانسون وظیفه ساخت موسیقی متن این فیلم را که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، بر عهده داشته است. علاوه بر فیلم Black Panther، گورانسون در فیلم‌های دیگری چون فیلم Creed (کرید) و فیلم Fruitvale Station (ایستگاه فروت ویل) با رایان کوگلر همکاری کرده بود و همچنین این آهنگساز سوئدی وظیفه نوشتن و ساخت موسیقی متن فیلم‌ها و سریال‌های دیگری چون فیلم Central Intelligence (اطلاعات مرکزی)، فیلم Death Wish (آرزوی مرگ) و سریال Community (کامیونیتی) را نیز بر عهده داشته است. علاوه بر این، گورانسون تهیه کنندگی آلبوم‌های موسیقی دونالد گلاور را نیز بر عهده دارد. ماه بهمن سال گذشته، شرکت سونی پیکچرز اولین تیزر تریلر فیلم Venom را منتشر کرد که عدم حضور شخصیت ونوم در این تریلر باعث انتقادات بسیاری از سونی شد. این در حالی است که اخیرا اطلاعاتی از فیلم Venom منتشر شده است که طبق این اطلاعات، شخصیت ونوم قرار نیست حضور پر رنگی را در فیلم مستقل خود داشته باشد و بیشتر شاهد شخصیت ادی براک در فیلم هستیم. تام هاردی در نقش ادی براک ملقب به ونوم، وودی هارلسون در یک نقش نامشخص، ریز احمد در نقش دکتر کارلتون دریک، میشل ویلیامز در نقش انه وینگ (همسر سابق ادی براک)، رید اسکات در نقش پاتریک مولیگان (شایعه)، اسکات هیز در یک نقش نامشخص و جنی اسلیت در نقش یک دانشمند، از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم Venom حضور دارند و به ایفای نقش پرداخته‌اند. کار نوشتن فیلمنامه اصلی فیلم Venom بر عهده اسکات روزنبرگ و جف پینکنر بوده که توسط کلی مارسل، نویسنده فیلم Saving Mr. Banks (نجات آقای بنکس)، بازنویسی شده است. فیلم Venom قرار است در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۱۸ (۱۳ مهر ۱۳۹۷) به روی پرده‌های سینما برود. زومجی



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

بعد از عرضه فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice در سال ۲۰۱۶، هانس زیمر (Hans Zimmer) محبوب از نوشتن موسیقی متن فیلم‌های ابرقهرمانی دست کشید. بعد از ساخت موسیقی هر سه فیلم بتمن به ساخته کریستوفر نولان، The Amazing Spider-Man 2 (مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲) و Man of Steel ساخته زک اسنایدر (Zack Snyder) او تصمیم به ترک این میدان گرفت. برای خواندن ادامه این خبر با سینماگیمفا همراه باشید… حالا به نظر می‌رسد او بار دیگر هنر خود را برای نوشتن موسیقی متن X-Men: Dark Phoenix (مردان ایکس: ققنوس سیاه) به کار می‌گیرد. در مصاحبه با پادکست Happy Sad Confused، ستاره‌ی فیلم ایوان پیترز (Evan Peters) اطلاعاتی در میان گذاشت (که فهمید شاید نباید درباره آنها صحبت می‌کرد) و گفت: به نظر من فیلم فوق‌العاده خواهد شد. هانس زیمر موسیقی آن را می‌سازد… نمی‌دانم باید این را می‌گفتم یا نه… سایمون افراد محشری را به کار گرفته و با این دنیا بیش از هر کس دیگری آشناست و دیدن دوباره‌اش خیلی خوب بود. خیلی خوشحال بود و واقعا درون دنیای این فیلم سیر می‌کرد. من خیلی برایش خوشحال بودم و فکر میکنم فیلم عالی شود. کسانی که موسیقی فیلم‌های قبلی سری X-Men را ساختند عبارتند از Michael Kamen، John Ottman، John Powell، Gregson-Williams، Henry Jackman، Marco Beltrami و Junkie XL. سایمون کینبرگ (Simon Kinberg) نویسندگی و کارگردانی فیلم را برعهده دارد و این اولین تجربه کارگردانی او خواهد بود. همینطور در کنار لارن شولر (Lauren Shuler) و دانر و هاچ پارکر (Donner and Hutch Parker) تهیه کننده این فیلم خواهد بود. مردان ایکس در تاریخ ۲ نوامبر ۲۰۱۸ (۱۱ آبان ۹۷) منتشر خواهد شد. منبع: Coming Soon گیمفا



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ost

جسد موسیقی‌دان نامزد اسکار، یوهان یوهانسون (Jóhann Jóhannsson) متاسفانه در آپارتمان شخصی‌اش در برلین پیدا شد در حالی که این آهنگساز تنها ۴۸ سال داشت. یوهانسون ۱۹ سپتامبر ۱۹۶۹ در پایتخت ایسلند، ریکیاویک متولد شده بود. او دوران مدرسه خود را در این منطقه گذراند و در رشته‌های ادبیات و زبان‌شناسی تحصیل کرد. وی گیتار می‌زد و شروع به نواختن در گروه‌های راک کرد که این آغاز فعالیت موسیقی حرفه‌ای او بود. وی سپس استودیوی ضبط صدا به نام Kitchen Motors را در سال ۱۹۹۹ تاسیس کرد. او همان سال باند Apparat Organ Quartet را تشکیل داد. در ادامه با سینماگیمفا همراه باشید. یوهانسون کار انفرادی خود را در سال ۲۰۰۲ با انتشار آلبوم Englaborn بر اساس موسیقی نوشته شده برای قطعه تئاتری خود منتشر کرد. در این آلبوم، یوهانسون ابزار زهی و کمانی نواخت و آن‌ها را با فیلترهای دیجیتالی تغییر داد. دو سال بعد، دو آلبوم دیگر منتشر ساخت و هر سال یک آلبوم ساخت. آلبوم سولوی بعدی او تا سال ۲۰۱۵ منتشر نشد هرچند او سخت مشغول آهنگسازی و شهرت یافتن در سینمای هالیوود بود. یوهانسون به دلیل حرفه کاری‌اش در هالیوود مدیر برنامه‌ای در لس آنجلس، تیم هاسم (Tim Husom)، داشت. هاسم بود که از طرف مدیریت موسیقی Redbird خبر فوت این موسیقی‌دان را امروز در صفحه رسمی فیس‌بوکش منتشر ساخت. اولین فیلمی که یوهانسون بخاطر آن امتیاز گرفت، فیلم چینی Mystery بود. از آنجا به بعد او به هالیوود راه یافت و با فیلم ترسناک Prisoners در سال ۲۰۱۳ با بازی هیو جکمن (Hugh Jackman) به نام و نشان رسید. یک سال بعد او برنده جایزه گلدن گلوب برای فیلم The Theory of Everything (تئوری همه چیز) شد. یوهانسون همچنین نامزد اسکار، BAFTA و جایزه گرامی شد. او این موفقیت را با فیلم رومانتیک Lovesong ادامه داد. سپس برای فیلم Arrival آهنگسازی کرد و بار دیگر نامزد دریافت گلدن گلوب و BAFTA شد و بعنوان آهنگساز سال از سوی World Soundtrack Composer انتخاب شد. او همین سال گذشته مشاور صدا و موسیقی فیلم دارن آرنوفسکی، Mother!، بود. او بعد از گذشت شش سال از انتشار آخرین آلبومش، دو آلبوم دیگر منتشر کرد. موسیقی او در بیشتر ساندتراک‌های فیلم‌های متعدد سراسر جهان شنیده می‌شود. او آهنگسازی سه فیلم اکران نشده‌ی دیگر را نیز بر عهده داشته؛ Mandy، The Mercy و Mary Magdalene. هنوز علت مرگ یوهانسونِ جوان مشخص نیست. استعداد او در موسیقی چیزی است که تکرار نخواهد شد. منبع: screenrant گیمفا



:: موضوعات مرتبط: موسیقی فیلم , ,
:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 11 فروردين 1397 | نظرات ()